عزیزی که امروز از وبلاگم دیدن کرد بهم گفت "سعی کن بیشتر غریبی مولامون رو نشون بدی "
دلم خیلی گرفت که باید از غریبی و غم کسی بگم که همه غم هامو پیشش میبرم ولی قول دادم این کارو انجام بدم .درست همین لحظه که شروع کردم به نوشتن به خودم گفتم وای به من اگه فقط یه میلی ثانیه من به این غربت و غمت اضافه کرده باشم آقا ،که حتما این کارو کردم آقا ببخششششششششششش
آقا تو خودت راه رو به من نشون بده بگو کجا برم ؟چکار کنم ؟چی بگم ؟به کی بگم؟ که دلت شاد بشه، که تمام لحظه های که به خاطر الهام خدا بهت گفته ببین هنوز زوده ،ببین اینا منتظرت نیستن و شما قلب مبارکتون شکست ،کمکم کن آقا جبران کنم
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: